در خانه بر زنان افغانستان چه میگذرد؟
متین مهراب و فرشته غنی
چهار ماه قبل از آمدن طالبان، گلنار* با مادر و خواهرش در یک خانۀ کرایه در هرات زندگی میکردند. مادرش دستفروشی میکرد و از این طریق مصارف خانوادۀ سهنفریشان را میپرداخت. اما از زمانی که طالبان ولسوالیها را پیدرپی تصرف میکردند، مادر گلنار نگران آیندۀ دو دخترش بود. گلنار ۱۸ ساله بود و مادرش نگران بود که مبادا طالبان دخترش را بهزور ببرند. دقیقاً در همین زمان خانوادۀ فواد* ۲۲ ساله که از طریق یکی از همسایههای گلنار معرفی شده بود، به خواستگاری او آمدند. مادر گلنار که ازدواج او را راهحل میدید، با خوشحالی این پیوند را پذیرفت.
گلنار در مصاحبۀ تلفنی به زنتایمز میگوید که روزهای سیاه او بعد از این پیوند رقم خورد. بیشتر از یک سال از ازدواجش گذشته بود که پدر شوهرش از او خواست با مهمانشان همبستر شود. گلنار با شنیدن این حرف شوکه شد و موضوع را با شوهرش در میان گذاشت. او انتظار داشت که فؤاد از او حمایت کند و برای نگه داشتن عفت و آبرویش با پدرش برخورد جدي داشته باشد، اما همسرش نیز از او خواست که به درخواست پدرش تن دهد.
وقتی گلنار در مقابل خواستههای شوهر و پدر شوهرش ایستادگي کرد، آنها او را شکنجه کرده و بهزور شلاق بهداخل اتاق آن مرد بُردند. بعد از اینکه بر گلنار در خانۀ شوهرش تجاوز صورت گرفت، شوهرش با تهدید و اخطار او را مجبور به ادامه دادن این کار کرد. گلنار با گلوی پر از بغض در صحبت با زنتایمز میگوید: «برایم گفت، اگر قبول نکني، به همۀ مردم میگویم که تو یک زن بدکاره هستی و طالبان ترا سنگسار خواهد کرد.»
او میگوید که در مدت پنج ماه گذشته با دهها مرد در اتاق خود همبستر شده است و این رابطه با ضرب و شتم نیز همراه بوده است. گلنار میگوید چون راه گریزی ندارد، بارها به خودکشي فکر کرده است: «از خودم و همۀ انسانها متنفرم، منتظر روزی هستم که بمیرم.»
با قدرتگیری دوبارۀ طالبان در افغانستان، این گروه وزارت امور زنان، کمیسیون حقوق بشر افغانستان و دیگر سیستمهای حمایتی محدود، از جمله خانههای امن، را لغو کردند. اکنون زنانی چون گلنار در چهاردیواری خانه محدود شدهاند و راه گریزی برای خود نمیبینند. بر اساس گزارش کمیسیون حقوقبشر افغانستان در سال ۲۰۲۰، ۹۵.۸ درصد خشونت علیه زنان در خانه بهوقوع پیوسته بود، خشونت با زنان در درون خانواده از رایجترین انواع خشونتها شناخته شده بود و محیط خانه، ناامنترین جای برای زنان در افغانستان ارزیابی شده بود.
اکنون، در نبود هرگونه نهادهای مسئول نظارتی و حمایتی، چهارچوب قانونی عادلانه و سیستم محافظتی، بر زنان افغانستان در خانهها چه میگذرد؟
برای پاسخ دادن به این پرسش، زنتایمز با سیزده زن در هفت ولایت صحبت کرده است که میگویند انواع خشونت را در خانههایشان تجربه کردهاند و عاملان آن اعضای درجهیک خانوادههایشان بودهاند. این زنان میگویند که آنها همزمان خشونت فزیکی، جنسی، زبانی و روانی را تجربه کردهاند. اکثریت این زنان به مرگ بهعنوان یک راهحل برای پایان دادن به خشونت علیه خود فکر میکنند.
از این میان سه زن در ولایت هرات، سه زن در لغمان، دو زن در بامیان، دو زن در قندهار، یک زن در غور، یک زن در سمنگان و یک زن در جوزجان از شرایط دشوار و تجربۀ انواع خشونت در خانههایشان سخن گفتهاند.
رقیه*، ۲۸ ساله، یکی از این زنان است که میخواست با استفاده از حق قانونی خود، طلاق بگیرد و از خشونت خانگی توسط شوهر و همسر اولش بگریزد. او درخواستش را در ریاست امور زنان در ولایت سمنگان ثبت کرد. این اداره نیز برای تحقیق بیشتر شوهرش او را جلب کرد. شوهر فقط یک بار در جلسۀ ریاست امور زنان حضور یافت و با طلاق موافقت نکرد. جلسۀ دادگاه خانوادۀ رقیه به ملاقات بعدی موکول شد؛ ملاقاتی که هرگز اتفاق نیفتاد، چون طالبان قدرت را بهدست گرفتند.
رقیه در مصاحبه با زنتایمز میگوید، با متوقف شدن فعالیت ریاست امور زنان پروندۀ طلاق او هم بینتیجه ماند. او با وجود اینکه وقتی درخواست طلاق میداد، با برادرش زندگی میکرد، ولی از سوی برادرش هم مورد تحقیر و توهین قرار میگرفت و در نهایت برادرش از او خواست که خانهاش را ترک کند. رقیه وقتی خانۀ برادرش را ترک کرد، مجبور شد دوباره به خانۀ شوهر خود برگردد، این بار اما شوهرش دو برابر سابق او را شکنجه میکرد. به گونهای که در نتیجۀ لتوکوب دستش شکست، اما نمیتوانست بدون اجازۀ شوهرش به داکتر و شفاخانه مراجعه کند: «دستم از شدت درد تکان نمیخورد. شوهرم گفت تو با درخواست طلاق مرا نزد برادرانم و زنم کم آوردي، همی جزایت باشد.»
بعد از سپري شدن دو هفته مادر شوهر رقیه او را نزد شکستهبند برد و با دوای خانگی مداوایش کرد. با وجودی که دست رقیه بهبود یافت، ولی استخوان دستش کج است و با آن نمیتواند چیزی را بردارد.
در بیست سال گذشته، زنان به حقوق نسبی در جامعه دست یافته بودند و نهادهایی قانونی و حقوقی برای محافظت و حمایت از آنها در نظر گرفته شده بود، چیزی که به شماری از زنان، از جمله رقیه، راه نجات از شکنجه و خشونت خانگی بود. اما با قدرتگیری دوبارۀ طالبان، بسیاری از این زنان با خطر تهدید و مرگ مواجهاند.
قبل از تسلط دوبارۀ گروه طالبان، سیستم قانونی و برخی نهادها از قربانیان خشونت، مانند رقیه، حمایت میکردند؛ این راهی بود برای رهایی از شکنجه و خشونت خانگی. اکنون نه راه گریزی وجود دارد و نه مرجعی که زنان بتوانند از آن کمک بخواهند. واشنگتنپست در تاریخ ۱۳ حوت ۱۴۰۱ گزارش داد که زنان اکنون میترسند طلاقهایی که، بدون حضور شوهرانشان در دادگاهها، دریافت کردهاند، دیگر معتبر نباشد؛ زیرا با قرائت خشن طالبان از قوانین اسلامی مطابقت ندارد. این گزارش بیان میکند که چگونه برخی از افرادی که در دولت قبلی به طلاقهایِ بهاصطلاح «یکطرفه» دست یافته بودند، اکنون توسط شوهران سابق و سایر اعضای خانوادۀشان تهدید میشوند. طلاقهایی که اغلب به دلیل معتاد بودن یا بدرفتاری شوهران آنها رخ میدادند.
شهرزاد اکبر، رئیس پیشین کمیسیون مستقل حقوق بشر در افغانستان در گفتگو با زنتایمز میگوید، زنان افغانی که در خانواده با خشونت مواجه میشوند، با بحران کامل روبهرو میشوند، زیرا از وقتی که طالبان فعالیتهای کمیسیون مستقل حقوق بشر و وزارت امور زنان در این کشور را متوقف کردند، هیچ نهادی بهطور قانوني و رسمي نمیتواند برای دادخواهي و حمایت از زنان خشونتدیده در افغانستان فعالیت کند: »بعضی از نهادهای کوچک وجود داشتند که برای زنان خشونتدیده خدمات اجتماعی و رواندرماني ارائه میکردند، ولی از وقتی که طالبان کار زنان را در مؤسسات ممنوع کردهاند، ممکن است این خدمات هم کاهش یافته باشد، چون این نهادها از سوی زنان برای زنان ساخته شده بودند.»
پریسا، ۳۱ ساله، زن دیگری است که وقتی هنوز ۱۳ ساله بود، مجبور به ازدواج با یک مرد متأهل شد که پنج فرزند داشت. خانوادۀ شوهرش از پریسا میخواست که پسر به دنیا بیاورد.
اکنون پریسا مادر سه دختر است، اما شوهر و اعضای خانوادۀ شوهرش او را بهخاطر اینکه دختر به دنیا میآورد، مورد لتوکوب قرار میدهند: «مرا با مُشت و لگد میزنند، بهحدی که توان نگهداري از دخترانم در وجودم نمیماند.»
او میگوید، هیچ مرجعی نیست که صدایش را بشنود و از این وضعیت نجاتش دهد: «سابق خورد بودم، نمیتوانستم، ولی فعلاً که میخواهم شکایت کنم و از این زندگي نجات پیدا کنم، هیچ کسی نیست صدایم را بشنود، تا کی به این حالت ادامه بدهم؟»
یادآوریها:
۱. بهمنظور حفظ هویت و امنیت مصاحبهشوندگان، در این گزارش از نامهای مستعار استفاده شده است.
۲. در تهیۀ این گزارش ثنا عاطف، عطیه فرآذر، مهسا الهام و مهتاب صافی نیز همکاری کردهاند.
گزارش : زن تایمز
8 مارچ 2023